موضوع: "فرقه هاي سلفي"

جريان شناسي فرقه هاي سلفي

چکیده:

بنیادگرایی دینی با ارائه قرائت های افراطی ، ناقص ، رادیکال و متن محور از متون دینی در مواجهه با بحران های دنیای جدید، مسلمانان را به سوی افراطی گری سوق می دهد. هدف از نوشتار این مقاله ، مشخص نمودن جریان شناسی فرقه های سلفی می باشد. روش به کار رفته در این مقاله توصیفی و از نوع کتابخانه ای است . که با استفاده از منابع معتبر تاریخی به  تحقیق و بررسی این جریان پرداخته است.  از یافته های این تحقیق می توان به جریانات  و گروه های سلفی اشاره نمود: که افراطی گری یکی از محصولات این جریان های سلفی است و به لحاظ فکری این جریان های افراط گرا از آموزه های ابن تیمیه و شاگردان مکتب او یعنی محمدبن عبدالواهب ، ابوالاعلی مودودی و سید قطب تغذیه می کنند. در واقع  این جریانات سلفی با برداشت غلطی که از توحید دارند، اکثر اعمال مسلمان­ها مانند: زیارت قبور، توسل، شفاعت، نذر به ارواح اولیاء را مصداق شرک تلقی می­کنند.از نتایج بدست آمده نیز می توان گفت: در واقع افراط گرایان  بدون در نظر گرفتن عقل   و به تصویرکشیدن تصویر نادرستی از توحید و شرک و تولید اندیشه های باطل  نه تنها گرفتار تشبیه و تجسم شدند و توحید مسلمانان را منکر شدند بلکه در قالب گرو های تروریستی چون داعش ، القاعده و طالبان ظهور نموده اند

,ويژگي كارگزاران حكومتي حضرت وليعصر

,ويژگي كارگزاران حكومتي حضرت وليعصر

ویژگی های کارگزاران حکومتی حضرت ولی عصر(عج)ازنگاه آیات
کارگزاران صالح
با استناد به آیه 105سوره مبارکه انبیاء،صالحان وارثان زمین خواهند بود.
وراثت و ارث برابر آن چه راغب گفته است به معنای انتقال مالی بدون معامله است. با توجه به تفسیر این آیه وراثت زمین که ،سلطنت بر منافع می باشد به صالحان منتقل می شود و برکات زمین مختص به آنان می شود.و این برکات بر می گردد به تمتع صالحان از حیات دنیوی که در این صورت خلاصه آیه چنین می شود:به زودی زمین از لوث شرک وگناه پاک گشته ،جامعه بشری صالح که خدای را بندگی کنند و به وی شرک نورزند در آن زندگی می کنند.
برخی از مفسران از واژه «عبادی»که موصوف «الصالحون» است ،به دلیل نسبت یافتن آن با مسئله خدا ،ایمان وتوحید را از بارزترین ویژگی های بندگان صالح شمرده اند.پس «صالحون» معنای گسترده و پر شمولی دارد که همه شایستگی ها در حوزه رفتار،اندیشه وشناخت،قدرت و توانایی و مدیریت را در بر می گیرد وزمین از شرک ومعصیت پیراسته شده وساکنان آن جز خدا را نپرستند.بنابر این «صالحان مورد نظر آیه نه تنها مرتکب گناه نمی شوند بلکه با اصلاحاتی که در جامعه انجام می دهند ،جامعه را به سعادت برده و پیراسته از گناه می کنند.
از سطور بالا به این نتیجه می رسیم که کارگزاران و یاران حضرت هم تقوای درونی دارند و هم عمل صالح انجام می دهند یعنی در میدان عمل نیز بهترین و صالحترین اعمال را دارا می باشند.
با توجه با آیه 55 نور خداوند به مومنینی که عمل صالح دارندوعده جمیل داده که به زودی جامعه صالح مخصوص آنان تشکیل خواهد داد و زمین را در اختیار آنان قرار خواهد داد و دینشان را در زمین متمکن خواهد نمود.این آیه نتیجه اطاعت و تسلیم در برابر خدا ورسول را حکومت جهانی می داند.خداوند در این آیه به کسانی که ایمان و عمل صالح دارند سه نوید می دهد:1-استخلاف و حکومت روی زمین
2- نشر آئین حق به طور اساسی و ریشه دار
3- از میان بردن تمام اسباب خوف و ترس و وحشت و نا امنی
در نتیجه در هر عصر و زمانی که پایه های ایمان و عمل صالح در میان مسلمانان مستحکم شود ،آن ها صاحب حکومتی ریشه دار و پر نفوذ خواهند شد.نمونه ای از این حکومت در عصر پیامبر(ص) برای مسلمانان حاصل شد.
خداوند در آیه 5 قصص به گروه دیگری از انسان ها با ویژگی دیگری وعده یاری و وراثت در زمین را داده است.«و خداوند به مستضعفان وعده داده که آنان را در روی زمین جانشینی عنایت کند.
مستضعف از ماده ضعف و باب استفعال گرفته شده و به معنی کسی که به ضعف کشیده شده است.
مستضعف کسی است که نیروی بالقوه و بالفعل دارد اما از ناحیه ظالمان سخت در فشار قرار دارد اما در مقابل بند و زنجیر ساکت نمی ایستد و تسلیم نمی شود.خداوند به چنین گروهی وعده یاری داده نه انسان های بی دست و پا و جبان و ترسو که حتی حاضر نیستند فریادی بکشند چه رسد که پا در میدان مبارزه بگذارند و قربانی شوند.
آن چه از معنای آیه فهمیده می شود این است که در این آیه مستضعف به طور مطلق بیان نشده است.با توجه به آیات قبل و بعد و آیات دیگر مانند آیه 55سوره نور منظور مستضعفان مومن وشایسته کردار و پارسا که گروه مستکبران ،آزادی عمل را از شماری از افراد جامعه که خواستار پایبندی به دستورات دین هستند باز ستانده و آنان از هر گونه چاره اندیشی برای رهایی از دست مستکبران باز مانده اند.شهید مطهری در توضیح این مطلب می گوید«…نمی توان مطلق مستضعفان را ازآیه برداشت کرد،بلکه مستضعفانی که مومن و دارای کردار شایسته هستند مورد امتنان خواهند بود و از کار برد های قرآنی واژه مستضعفان روشن می شود که هر استضعافی مورد پذیرش قرآن نبوده است.»
آیات دیگر قرآن ویژگی های دیگری را برای صالحان و وارثان زمین بیان کرده است از جمله آنان آیه 41 سوره حج می باشد .خداوند در این آیه می فرماید کسانی را که در زمین تمکن دادیم اقامه نماز نموده، زکات خود را پرداخت کرده و امر به معروف و نهی از منکر می کنند.
مراد از تمکین در زمین این است که آنان را در زمین نیرومند کند به طوری که هر کاری که بخواهند بتوانندانجام دهند و هیچ مانعی یا مزاحمی سد راه آنان نشود. یکی از صفات و ویژگی آنان این است که هنگام تمکن در زمین از بین انواع زندگی یک زندگی صالح را اختیار می کنند و جامعه ای سالم به وجود می آورند که در آن جامعه نماز به پا داشته ،و زکات داده می شود و امر به معروف و نهی از منکر انجام می شود.
آنان پس از پیروزی مانند خود کامگان به عیش و نوش و لهو و لعب نمی پردازند،و در غرور و سر مستی فرو نمی روند بلکه پیروزی ها و موفقیت ها را نردبانی برای ساختن خویش و جامعه قرار می دهند.این گروه فقط قبل ا زپیروزی خدا محور نیستند بلکه بعد از پیروزی نیز ارتباطشان با خدا محفوظ و مستحکم است.
از آیات فوق چنین نتیجه گرفته می شود که خداوند این شخصیت ها را تنها بدان جهت به افتخار بزرگ یاری آن حضرت ،مفتخر می سازد که همگی دارای امتیازات و شایستگی ها و صلاحیت های بی شمارند که در طول اعصار و قرون نظیری برای آنان وجود نداشته و نخواهد داشت.
محقق: پیرحیاتی. مدرس حوزه علمیه خواهران

 

معرفی کتاب استاد علی عبدالملکی مدرس حوزه خواهران

معرفی کتاب استاد علی عبدالملکی مدرس حوزه خواهران

کتاب درسهایی از توحید و نبوت از زبان امام ششم و امام هشتم علیهماالسلام
نوشته حجت الاسلام علی عبدالملکی
این کتاب شامل توصیه های علمی و حکمت های پندآموز امام صادق علیه السلام و مناظرات امام رضا علیه السلام می باشد.

Ashoora

As the enemies had the body of Imam Hussain (as) surrounded, each took their turn stabbing his pure defenseless body, laid out on the ground; thus, while viciousness, revengefulness, and feral behavior swept through the battle field, in the camps of Imam Hussain (as) the spirit of remembrance in God, the human quality of tenderness, and intense emotions prevailed.

 

 

 

All women and children—no one but women and children were left in the camps, with the exception of the only surviving male Ali Ibn Hussain (as) who was ill—were worried about Hussain Ibn Ali (as) and what would transpire next.

 

They came out of their tents, and proceeded to the area where they believed Hussain Ibn Ali’s (as) body was seized; it has been narrated that the women departed from the camp. You have probably seen or heard how Arab women weep and mourn: it is still common among Arab women to mourn painfully upon the death of their loved ones; they beat their own faces, and pull at their hair; they mourn in such an intense manner. Well, these women had lost a loved one, a man like Hussain Ibn Ali (as).

 

Hazrat Zeinab was heading the women towards the sight of his martyrdom. When she arrived, she spotted the body of her beloved brother on the blistering grounds of Karbala. Instead of revealing some sort of reaction, or grievance, she went to the corpse of her beloved Hussain (as), and called on her grandfather (pbuh). She said, “O’ the Messenger of God, peace be upon you! Take a look at your Hussain who is covered in blood, with his body hacked up.” O’ my dear grandfather! O’ Great Prophet, look towards the hot desert of Karbala. This is your Hussain who is now covered in blood and dust.

 

Then, as it has been narrated, Zeinab (as) reached her hands beneath the body of Hussain Ibn Ali (as) and called out, “O’ God! Please accept this sacrifice from the progeny of Muhammad (saw)!”

 

Ayatollah Khamenei, 9/27/1985

 

 

Ashoora

As the enemies had the body of Imam Hussain (as) surrounded, each took their turn stabbing his pure defenseless body, laid out on the ground; thus, while viciousness, revengefulness, and feral behavior swept through the battle field, in the camps of Imam Hussain (as) the spirit of remembrance in God, the human quality of tenderness, and intense emotions prevailed.

 

 

 

All women and children—no one but women and children were left in the camps, with the exception of the only surviving male Ali Ibn Hussain (as) who was ill—were worried about Hussain Ibn Ali (as) and what would transpire next.

 

They came out of their tents, and proceeded to the area where they believed Hussain Ibn Ali’s (as) body was seized; it has been narrated that the women departed from the camp. You have probably seen or heard how Arab women weep and mourn: it is still common among Arab women to mourn painfully upon the death of their loved ones; they beat their own faces, and pull at their hair; they mourn in such an intense manner. Well, these women had lost a loved one, a man like Hussain Ibn Ali (as).

 

Hazrat Zeinab was heading the women towards the sight of his martyrdom. When she arrived, she spotted the body of her beloved brother on the blistering grounds of Karbala. Instead of revealing some sort of reaction, or grievance, she went to the corpse of her beloved Hussain (as), and called on her grandfather (pbuh). She said, “O’ the Messenger of God, peace be upon you! Take a look at your Hussain who is covered in blood, with his body hacked up.” O’ my dear grandfather! O’ Great Prophet, look towards the hot desert of Karbala. This is your Hussain who is now covered in blood and dust.

 

Then, as it has been narrated, Zeinab (as) reached her hands beneath the body of Hussain Ibn Ali (as) and called out, “O’ God! Please accept this sacrifice from the progeny of Muhammad (saw)!”

 

Ayatollah Khamenei, 9/27/1985

 

 

1 2